دوره vip توسعه گر از محسن مدحج دانلود رایگان

دوره توسعه گر دقیقا چیست ؟
دوره توسعه گر یک نقشه راه کامل است که در چهار ترم و با پشتیبانی شبانه روزی، علاوه بر اینکه برنامه نویسی را اصولی به تو یاد خواهد داد، توانمندی یاد گیری هر زبان دیگری را نیز به تو انتقال میدهد، زیرا بازار کار منتظرت نخواهد ماند و اگر نتوانی متناسب با نیاز بازار، کار کنی بزودی حذف خواهی شد.
همینطور به تو یاد خواهم داد چگونه از مهارت برنامه نویسی همانند یک سکوی پرتاب استفاده کنی و در بازار به درآمد برسی و خودت را از قشر کد نویسان کم درآمد جدا کنی.
میتوانی تبدیل به یک برنامه نویس بین المللی شوی که هم نرم افزارهای تحت وب، ویندوز و موبایل میسازد و هم از آن کسب درآمد میکند.
داستان زندگی من
حوالی ساعت 5:30 صبح بود.
برای امتحان ++c به قصد رفتن به دانشگاه از خانه خارج شدم.
نرخ تاکسی های بین شهری برای رفتن به اهواز 1500 تومان بود.
اما ماشین های شخصی فقط با 1000 تومان مسافرها را تا اهواز جابجا میکردند.
شاید بدانی که 30 درصد صرفه جویی برای دانشجو چه مفهومی دارد و در ازای آن چقدر میتواند برای تفریحاتش هزینه کند.
راننده خدابیامرز با یک خودرو 405 به رنگ بژ، فریاد میزد اهواز دو نفر.
خیلی طول نکشید تا ظرفیت خودرو کامل شد و در چشم بهم زدنی در اتوبان بودیم.
تا آن موقع سرعت 170 کیلومتر در ساعت را به چشم ندیده بودم.
اینقدر سرعت زیاد بود که منظره خارج از خودرو انگار روی دور تند بود .
چندبار به راننده تذکر دادم، اما گوشش بدهکار نبود.
تا اینکه یک کامیون از سمت مخالف دور زد و در مسیر حرکت ما قرار گرفت.
با خودم گفتم یا راننده سرعتش را کم میکند یا کامیون راه را باز میکند تا ماعبور کنیم.
اما هیچکدام از این تصورات خوب در انتظار ما نبود.
تنها چیزی که به خاطر دارم گفتن ذکر “یا فاطمه الزهرا ” و آخرین صحنه پلاک همان کامیون بود.
وقتی به خودم آمدم، نمیدانستم چه مدت از آن لحظه گذشته.
فریادهای مردم به گوشم میرسید : “سریع خارجشون کنید… ” یادم نمیاید چطور اما وقتی از این حادثه جان سالم بدر بردم، پزشکان من را به اتاق عمل بردند و یک پلاتین سی سانتی متری را در پای راستم قرار دادند.
همین موضوع باعث شد، دوسال در خانه حبس شوم.
شش ماه اول خیلی برایم سخت و عذاب آور بود.
افکار منفی هر لحظه در ذهنم جولان میدادند.
چرا من ؟ من که برای جهان مفید بودم! گناه خاصی نکرده بودم! نماز هایم را میخواندم، روزه هایم را میگرفتم …
شب ها از شدت تب و درد، دلم میخواست فریاد بزنم و بلند بلند گریه کنم، اما غرورم اجازه نمیداد.
دیگر منتظر هیچ اتفاق خوبی نبودم.
یک روز که برای بیرون رفتن آماده میشدم، برروی پای شکسته ام ایستادم، صدای کج شدن پلاتین را احساس کردم … وای خدای من… مگر میشود ؟
چندساعت با خودم کلنجار رفتم که چیزی نیست !
اما بلاخره تصمیم گرفتم عکسبرداری از پایم انجام دهم.
اتفاقی که نباید میافتاد، افتاده بود.
روز از نو، روزی از نو. دوباره به اتاق عمل برگشتم.
پس از بهبودی نسبی و بازگشت به خانه افکار منفی خسته کننده را رها کردم.
یک کتاب در کتابخانه ام، با عنوان “موفقیت در بیست روز” نظرم را جلب کرد.
آن را برداشتم و شروع به مطالعه کردم. یک پاراگراف عجیب، تلنگر شدیدی به من وارد کرد.
آنتونی رابینز گفته بود : فعالیت مغز ما با سوال شروع میشود و بعد به دنبال پاسخ میگردد. تو دو انتخاب داری، سوالاتی که با چرا شروع میشوند را از خودت بپرسی و یا سوالاتی بپرسی که با چگونه شروع میشوند. سوالاتی که با چرا شروع میشوند، اعلب بینهایت پاسخ دارند و ما را به نشخوار فکری و منفی بافی دعوت میکنند. اما سوالاتی که با چگونه شروع میشوند، ما را به تفکری عمیق وادار و در نهایت با انتخاب یک نقشه راه، در مسیر رسیدن به اهدافمان قرار میدهد.
خدای من، تمام این شش ماه از خودم فقط این سوالات را پرسیده بودم…
چرا من باید تصادف کنم ؟
چرا من باید خانه نشین شوم ؟
چرا من باید از درس و اهدافم عقب بمانم ؟
روی تمام این سوالات خط کشیدم.
و این سوالات را از خودم پرسیدم :
چگونه از فرصت در خانه ماندن استفاده کنم ؟
چگونه کاری کنم شش ماه بعد به اندازه 6 سال پیشرفت کنم ؟
چگونه شادی را جایگزین افکار منفی کنم ؟
برای پاسخ به این سوالات ساعت ها تفکر کردم.
پاسخ نهایی این بود : نقشه راه من برای اهدافم این است که باید کتابی بنویسم تا دیگران بتوانند با خواندن آن به سادگی برنامه نویسی را یاد بگیرند.
از طرفی این کتاب باعث میشد من در سطح کشور شهرت پیدا کنم.
خبر خوب اینجاست که وقتی مغزم، درگیر انجام کارهای فوق باشد، دیگر توانایی پرداخت به افکار منفی را ندارد.
پس از شش ماه، کم کم احساس خوب و امیدواری را تجربه میکردم.
مسیرم را شفاف میدیدم و برای پشت سر گذاشتن هر چالش، سوالات محرک مغزی را با چگونه، میپرسیدم.
کتابم را تبدیل به پرفروش ترین کتاب برنامه نویسی ایران کردم.
برای اینکه یکبار دیگر به خودم ثابت کنم میتوانم موفقیت بزرگی بدست آورم و افراد پیروز افرادی هستند که فقط یک بار تلاش کرده اند، کتاب دومم را هم نوشتم.
پس از آن عشق به تدریس من را در دانشگاه مشغول کرد.
اما همچنان پرسش هایی که با چگونه شروع میشدند همراهم بودند : چگونه میتوان دانشجو را از دانشگاه با دست پر به بازار کار وارد کرد ؟ پرسش سختی بود.
5 سال از عمرم را برای پاسخ به آن و امتحان کردن راه های مختلف صرف کردم.
چارت درسی دانشگاه را تغییر دادم.
انواع روش های تدریس را امتحان کردم.
با وجود تربیت افرادی که تبدیل به بزرگترین نویسندگان ایران شدند و شرکتهای موفق نرم افزاری تاسیس کردند، آنجا برایم به شکل قفسی بود که اجازه نمیداد متد آموزشی خودم را بدست افراد علاقمند برسانم.
دانشگاهی که قصد تغییر دانشجو را نداشت و دانشجویی که برای تغییر نیامده بود.
زمانی که روش درست برنامه نویسی و کسب و کار را با برخی از رؤسای دانشگاه مطرح کردم با من مخالفت کردند و گفتند اگر قرار باشد این روش را یاد دهیم و دروس اضافه مانند ریاضی، مدارمنطقی، طراحی الگوریتم، ساختمان داده، معماری کامیپوتر و اندیشه اسلامی …که هیچ تاثیری در موفقیت آن ها ندارد را حذف کنیم همه دانشجو ها می توانند نهایتا در شش ماه دانشگاه را به پایان برسانند.
چنین نگرشی برای من پذیرفتنی نبود.
بنابراین تصمیم گرفتم تلاشم را در مسیر دیگری امتحان کنم.
استعفایم را از مدیر گروهی دانشگاه نوشتم و تدریس در دانشگاه را با تمام مزایای مادی و اعتبار اجتماعی خوبی که برایم داشت کنار گذاشتم و وقتم را به شرکت نرم افزاری خودم اختصاص دادم.
هر چقدر که شرکتم بیشتر پیشرفت می کرد و بزرگتر می شد بیشتر متوجه می شدم که چقدر پول در آوردن از دنیای برنامه نویسی با آن چیزی که در دانشگاه به دانشجو ها آموزش داده می شود متفاوت است.
خدا به من لطف کرده بود و من را در مسیر درستی قرار داده بود.
این را هر روز با پیشرفت های مالی که می کردم می توانستم حس کنم و می دانستم باید برای دیگران کاری انجام دهم.
به همین خاطر شرکت آموزش برنامه نویسی و کسب و کار برنامه نویسی خودم را تاسیس کردم و شروع به یاد دادن روش های نوینی کردم که هر کسی در هر سنی می تواند در 24 هفته تبدیل به برنامه نویسی شود که از پس هر پروژه ای بر بیاید و همچنین بتواند هر ماه سفارش جدید نرم افزاری بگیرد
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
10 دلیل که چرا باید زبان انگلیسی یاد بگیریم؟
همه روزه افراد بیشتری تصمیم به یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم می گیرند و کشورهای...
سوال دارم درباره: حسینی فاینانس – محمد حسینی کیست
حسینی فاینانس – محمد حسینی کیست من ایشون رو از طریق اینستاگرام می شناسم ...
8 راه تضمینی ریچارد سنت جان که به موفقیت ختم میشود
یک فرد گرسنه را تصور کنید… این فرد در آن لحظه فقط مشتاق خوردن غذاست....
حسینی فایننس کیست؟ محمد حسینی پرایس اکشن
استاد محمد حسینی ملقب به حسینی فایننس در صفحه درباره ما سایت خود نگاشته است...
اهمیت آموزش: چرا باید آموزش ببینیم…
نوشته خودمو با این سوال آغاز می کنم... که آیا با آموزش هایی که در...
پکیج کسب درآمد پول ساز روزانه تا 500 هزار تومان
این روزها بازار کسب و کارهای اینترنتی داغ است و اگر سری به سایت های...
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مگه نمیگی رایگانه بعد میگی چرا هزینه ندادی حیف نیست پول بی زبانه به این دوره های وعده فروش باید اسمشونو بذاری نه توسعه گر
لطفا لینک دانلود را به ایمیل بنده ارسال کنید
سلام
عزیز شما هزینه ای پرداخت نکردین !
والا تا جایی که ما میدونیم طراحی الگوریتم و ساختمان داده درس اضافه نیست. نمیدونم حالا شما منظورتون از برنامه نویس کسی بوده که فقط اچ تی ام ال باید بلد باشه یا چی.
یه همکار داشتم خیلی گیج بود فرانت میزد ولی با پستمن بلد نبود کار کنه ادعا هفت سال سابقه کارم داشت، بنظرم از پکیج شما استفاده کرده.